◄ΣΞΣ♥мλη☻,Кн☺Ð₪Σ♥ΣΞΣ►
ای کاش تنها غمم ،شکستن نوک مدادم بود.
3 دی 1391برچسب:, :: 7:3 قبل از ظهر :: نويسنده : arash
گفتوگو با «اِما دُوناِهو» نویسنده رمان «اتاق»گرچه که خوانندگان ادبیات داستانی با کتاب «اسلامر کین» شناخت بهتری از او پیدا کردهاند، اِما دُوناِهو با رمان اخیرش اتاق خواننده را از ابتدا تا پایان به صفحههای کتاب میخکوب میکند. این کتاب جوایز بسیاری کسب کرده است که میتوان از جایزه «اورنج فیکشن انگلیس»، «جایزه گاورنر جنرال کانادا» و «جایزه رمان برتر ایرلند» نام برد. ![]() این منصفانه است که بگوییم، اِما دُوناِهو در کار نوشتن مهارت شگرفی دارد. او با ارائه 10اثر داستانی و نگارش نمایشنامههای صحنهای و رادیویی و همچنین ادبیات تاریخی، مطمئنا حرفهای زیادی برای گفتن دارد. گرچه که خوانندگان ادبیات داستانی با کتاب «اسلامر کین» شناخت بهتری از او پیدا کردهاند، اِما دُوناِهو با رمان اخیرش اتاق خواننده را از ابتدا تا پایان به صفحههای کتاب میخکوب میکند. این کتاب جوایز بسیاری کسب کرده است که میتوان از جایزه «اورنج فیکشن انگلیس»، «جایزه گاورنر جنرال کانادا» و «جایزه رمان برتر ایرلند» نام برد. همینطور اتاق، کاندیدای نهایی جایزه بوکر 2010 بوده است. اتاق، داستان یک مادر جوان و پسر پنجسالهاش است که در اتاق کوچکی محبوس شده و هیچوقت اجازه خروج نداشتهاند. اتاق برای جک کوچولو همه چیز است و برای مادرش یک جهنم شخصی. او مدت 7سال در آلونکی پرت و دورافتاده در یک باغ اسیر بوده و فقط نورگیر سقف، روشنایی دنیای خارج را نشانش میدهد. بدون درج جزئیات بیشتر باید گفت که با داستانی گیرا، هول انگیز، فریبنده و فوقالعاده خواندنی روبهرو هستیم. این رمان ابتدا با ترجمه «علی قانع» در 360صفحه و با قیمت 7500 تومان به وسیله نشر «آموت» منتشر شد و همزمان انتشارات افراز هم با ترجمه محمد جوادی یک ترجمه دیگر از همین رمان را به بازار کتاب عرضه کرد. برای نگارش این کتاب چه تحقیقهایی در باب موضوع داستان انجام دادهاید؟ خیلی زیاد. نه تنها در موارد آدمربایی بلکه دیگر موقعیتهایی که فکر میکردم در درک بهتر زندگی جک و مادرش کمکم میکند. بچههای زندانی و کمپهای بازپروری، سوءرفتار و کودکآزاریها، محبوسکردن افراد و گروگانگیریها، انواع شکلهای رواندرمانی و روانپریشی، زندانهای انفرادی در آمریکا، سیاست پلیس در رابطه با تجاوز و حتی پیشرفت زبان در کودکان و... بازهم بگویم؟ و لذتبخشترین تحقیق، بازی لگو با پسر 5سالهام و پیچیدن او در قالی که خیلی دشوار، در عین حال بامزه بود. با پیشزمینهای که در ادبیات تاریخی داشتم میبایست خیلی روی تحقیقها کار میکردم چون هیچوقت نمیدانی که داری چه چیزی را کشف میکنی. شما بهعنوان یک مادر، هنگام نوشتن شخصیت مادر جک به مشکل خاصی برنخوردید؟ تمام پدرها و مادرهایی را میشناسم که با چنین کابوسهایی هممنزل هستند؛ اینکه بهخاطر فرزندانمان چه مصایبی را متحمل میشویم، چقدر فداکاری میکنیم. اگر دو تا بچه داشتیم و یکی دچار مشکل میشد، چه؟ به هرحال وقتی بچهدار هستید به نوعی آرامش ذهنیتان را از دست خواهید داد. اما نه، نوشتن اتاق کاری خدایی بود. من دلهرهها، هراسها و همه چیزهایی را که در مورد عشق مادری میدانستم جمع کردم و از آنها یک داستان رضایتبخش ساختم. نه تنها در موارد آدمربایی بلکه دیگر موقعیتهایی که فکر میکردم در درک بهتر زندگی جک و مادرش کمکم میکند. بچههای زندانی و کمپهای بازپروری، سوءرفتار و کودکآزاریها، محبوسکردن افراد و گروگانگیریها، انواع شکلهای رواندرمانی و روانپریشی، زندانهای انفرادی در آمریکا، سیاست پلیس در رابطه با تجاوز و حتی پیشرفت زبان در کودکان و... حال و هوای این کتاب بیش از سایر کتابهای سالهای اخیر در ذهن میماند به نظر میرسد شخصیتهای مادر و جک به راحتی از خواننده جدا نخواهد شد. آیا در مورد خود شما نیز به همین صورت است؟ خب، ظاهرا من چنین شانسی نداشتم. به این دلیل که روزانه باید به نامههای فراوان طرفداران کتاب و مخاطبین جواب بدهم و شاید در این مورد بتوانم تا چند سال آینده نظر بدهم. شما تعدادی کتاب در زمینه ادبی نوشتهاید. داستان کوتاه و رمان، ادبیات تاریخی، نمایشنامه صحنهای و رادیویی. کدام بخش از کارها بیشتر به دلتان نزدیک است؟ تا اینجا اتاق، چون من همیشه نسبت به بچهها حس خوبی داشته و دارم. میتوانم بگویم همه نوع کارهایی که نام بردید را دوست دارم، ولی در کل داستان بلند و کوتاه در بالای لیست علاقهمندیهایم جای دارد. اخیراً مطلبی عنوان میشود درباره اینکه چطور صنعت نشر آمریکا تمایل زیادی به مطرح کردن نویسندگان مرد دارد. نویسندههای پرفروش و جایزهبگیرها را با لفت و لعاب بیشتری منعکس میکنند یا با مصاحبههای متعدد و آگهیهای فراوان. فکر نمیکنید که در این میان نویسندگان زن در دنیای امروز دور از چشمها میمانند؟ هیچوقت آنقدر در این باره موشکافی نکردهام که بخواهم نظری بدهم. خب، مطمئنا زنهایی که جایزه میگیرند و کارهایشان در انتشارات مهم چاپ میشود، تعدادشان کم نیست. بهطور مثال، خود من هم امسال خیلی زیاد مورد توجه رسانهها و مطبوعات قرار گرفتم، پس نمیتوانم بگویم که دور از چشمها ماندهام. تبریک بهخاطر دریافت جایزه اورنج فیکشن و همینطور نامزدشدن برای جایزه با ارزش بوکر. این روزها مطمئنا نام شما در لیست دیگر جوایز ادبی نیز قرار خواهد گرفت. بهطور کلی در مورد جایزههای ادبی نظرتان چیست؟ بسیار مفید هستند. به ت
نظرات شما عزیزان:
|
درباره وبلاگ ![]() سلام دوستان عزیز به وبلاگ ماخوش اومدین.مرسی از بازدیدتون.امیدواریم بتونیم مطالبی رو در وبلاگمون قرار بدیم که مورد پسند شما دوستان گل باشه.چندتا خواهش داریم یکی اینکه تو نظر سنجی شرکت کنید .دومی اینکه حتما برامون نظر بزارید.سومی حتما ولطفا عضو هم بشید.مرسی از شما بازیدید کننده ی گرامی.برای اطلاعات بیشتر میتونید به پروفایل مراجعه کنید.هر گونه سوالی هم داشتید میتونید به ادرس ایمیل هر دوتامون بفرستید.مرسی موضوعات آخرین مطالب پيوندها
|
|||
![]() |